در این مقاله سعی داریم تا شما را با چند بازی محلی آشنا کنیم:
بازی هشت پای
هشت پای نوعی بازی دو نفره است که از زمان ساسانیان در میان سنگسری ها مرسوم مانده است. این بازی در سنگسر تا چند دهه پیش معمول بوده و شاید اکنون نیز رایج باشد. جالب اینجاست که از این بازی هرگز به صورت قمار استفاده نشده و تنها برای ورزش فکری و برانگیختن ستیزه جویی در برابر بیگانگان کاربرد داشته است.
شیوه بازی
هشت پای بر صفحه ای که طرح مربوط بر روی آن کشیده می شد و میان دو حریف انجام می گرفت و به سه نام بعنی :
الف) رچی رچ یعنی صف در برابر صف
ب) قلیه به قلیه یعنی دژ در برابر دژ
ج)سی و شش رچه یعنی سی و شش صف
نامیده میشد.طرح آن دژ مانند و دارای سه دیوارو هشت برج یا پایگاه است و هر حریف خود را سرداری می دانست که قصد تسخیر این دژ و هشت برج آن را دارد.ابزار کار هر حریف 36 مهره بود که لشکریان او به شمار می آمدند. برای مهره ها از سنگریزه هم رنگ به اندازه یک لوبیا ی درشت یا از خود لوبیا و نخود با دو رنگ متمایز برای هر حریف استفاده می کردند. چون آغازگر بازی اگر از هوش هم بهره ای داشت همواره برنده میشد، شروع کننده را با " پشت انداز" بر می گزیدند.
بازی چنین بود که هر حریف به نوبت یک مهره بر تقاطع خطوط می گذاشت. هرگاه که سه مهره یک حریف در یک ردیف قرار می گرفت می گفت:" رچ بکش" یعنی یک صف تشکیل شد ، بکش. حریف مقابلیک مهره خود را در فضای باز وسط دژ می گذاشت و می گفت :"بکشته" یعنی کشته و با این کار یک نوبت بازی را از دست می داد. گاهی چنین میشد که با قراردادن یک مهره ، یک باره چند رچ روی میداد و طرف مقابل ناچار بود به همان تعداد مهره های کشته شده را در میان دژ بگذاردو به همان تعداد نوبت بازی را از دست می داد.
بازی بدین ترتیب ادادمه می یافت تا مهره های دست ، همه بر روی طرح بازی یا به صورت کشته در وسط قرار گیرد.آنگاه هر حریف به نوبت یکی از مهره های خود را به هرسمت که می خواست ، به شرط این که راه باز بود، به اندازه یک بند جلو می برد و در این کار سه هدف را دنبال می کند:
1- سه مهره خود را در یک ردیف قرار دهد یعنی رچ کند.
2- مانع شود که حریف به چنین هدفی برسد
3- راه ها را ببندد که مهره های حریف از حرکت آزادانه به هر سویی باز ماند
در این حرکت ها هرگاه یکی از حریف ها رچ می کرد یک یا چند مهره حریف را به میل خود برای رسیدن به سه هدف مذکور شخصا می کشت و در وسط می گذاشت. گاهی چنین می شد که مهره های حریفی زندانی می گردید، یعنی راه جنبش او از هر سوی بسته میشد، بنا براین نوبت او را هم حریف مقابل بازی می کرد و آن قدر رچ می کرد و می کشت تا مگر راهی برای رهایی حریف از تنگنا گشوده شود. بازی به همین صورت پیش می رفت تا یکی از حریفها شمار مهره هایش از سه کمتر شود که در آن موقع کاملا شکست یافته و دژ را با هشت پایگاه به حریف سپرده بود. رسم براین بود که شکست یافته فرصت می یافت بازی را در دور بعدی آغاز نماید.
برگرفته از: ماهنامه بازی و اسباب بازی