قسمت دوم
با اینکه مسئله عدم تساوی حقوق زن ومرد در طی سال های 1970 تا 1990 در حال کاهش و رو به بهتر شدن بود اما هنوز ته مایه ای از اسباب بازی های جمعیتی در باقی مانده بود,با طرح مقررات زدایی از تبلیغات تلویزیونی,شرکت ها با اختیارات و آزادی بیشتری به تولید و تبلیغ رسانه ای در جهت کاهش تفاوت های بین دختران و پسران پیدا کردند. تا جایی که در سال 1995 در تنها نیمی از کاتالوگ های Sears را اسباب بازی های جنسیتی تشکیل می دانند.

با این حال ,بازار اواخر قرن بیستم کمتر روی اسباب بازی های جنسیتی به طور صریح اشاره می کرد و بیشتر روی شخصیت های مجازی تمرکز کرد,که حاصل آن خلق عروسک های پرنسس برای دختران و عروسک هایی با ماهیچه های قوی و شخصیت هایی نیرومند و افسانه ای و قهرمانانه برای پسران بود.به زبان ساده تر همان "خانه دار کوچک" تبدیل به "پرنسس کوچک " شده بود!
.jpg)
با تمام این تفاسیر,تا به امروز هم تولید اسباب بازی ها جنسیتی بوده است, واین به سال هایی بر میگردد که تبعیض جنسیتی بسیار مورد توجه بوده است و اطلاعاتی که در این زمینه هست مبنی بر عدم تطابق نیاز های متقاضی و تولید کننده است و تا به الان پایه و اساس تولید اسباب بازی بر اساس باورهای تبعیض و تفکیک جنسیتی است.
با جنبش دوباره فمنیسم و واکنش شدید دولت در مقابل آن ها در سال 1980 و همینطور ارائه نظریه مردان مریخی ,زنان ونوسی و بیان این مطلب که زنان به دلایل ذاتی و خصوصیات ثابت مشترک دارای برخورد ها و رفتارهایی هستند و همین مسئله آزادی عمل بیشتری را برای آنان فراهم کرد ,به گونه ای یک دختر همه چیز می تواند باشد...
.jpg)
بسیاری از کسانی که ادعای عقاید جدید را در زمینه تولید اسباب بازی دارند باز هم بر روی تفکیک جنسیت یو خلق اسباب بازی های کسل کننده که کودکان به سمت و سوی انحرافا جنسی می کشاند ,تمرکز کرده است.با وجود انواع بسیار متنوعی از تم ها و رنگ ها در طول سال های 1970 ,جداسازی جنسی احتمال موارد بالا و تاثیرات سو این قضیه را بیشتر کرده است.حالا به این سوال می رسم که اهمیت اسباب بازی های مشترک بین دختران و پسران در چیست؟شاید تنها پاسخ مناسب برای این سوال این باشد که کودکان باید به بالندگی و توسعه توانایی ها و مهارت های گوناگون زندگی در قالب اسباب بازی برسند.
پایان
منبع: برگرفته از سایت www.theatlantic..com